رها و ورزش و بازی
سلام نفس مامان
خوبی دختر عسلم
رها بذار اول از همه بگم که عاشششششششششششششششششقتم
دخترم یه دو هفته ای هست که عمو زنجیر باف یاد گرفتی
وقتی شروع به خوندن شعرش کنیم معمولا میای دست من یا بابایی رو میگیری تا باهات بچرخیم
بعدش وقتی رسیدیم به انتهای شعر(با صدای چی؟ شادی و خنده) جیغ میزنی میدویی
الهی مامان قربون شادی و خنده ات بره
از دو روز پیشم ورزش میکنی البته به سبک خودت !
ما که میگیم یک دو سه
اول یه کم درجا میزنی
بعد با دستای کوچولوت کمرتو میگیری ، بشین پاشو میری، میپری و....
(اینارو تو مهد یاد گرفتی دخترم)
شمال که رفته بودیم یه کار بامزه دیگه هم انجام میدادی
پاهاتو دراز میکردی بعد یه بالش میذاشتی رو پات ، یسنارو میکشیدی که بذاری رو پات بخوابونیش
البته زورت نمیرسید!!
یا دوست داشتی دستشو بگیری باهاش عمو زنجیر باف بازی کنی.
کلا باحالی دیگه ناناسی مامان
راستی نماز خوندنت هم خیلی قشنگه رها جون. حالا فیلمشو میبینی دخترگلم.
دوست دارم عشق مامان