راه رفتن رها نازی
رهای نازم عزیزتر از جونم فرشته کوچولوی مامان سلام.خوبی زیباترینم؟ رها گلی دیش راه رفتی دخترم . از قبل مبلا و دیوار رو میگرفتی راه میرفتی ،اگه هم رو پا نگهت میداشتیم دو سه قدمی بر میداشتی ولی دیشب کنار جلومبلی وایستاده بودی، داشتم برات شعر میخوندم(جشن گل و گلابه و نوره و پولک رهای قشنگ و نازم روزت مبارک«شعر خاله ستاره») یه دفه جلو مبلی رو ول کردی راه افتادی به سمت بابایی و خاله مریم. نمیدونی ما چقدر ذوق کردیم بعدش چند بار دیگه بابایی رو پا نگهت میداشت ، بعد ولت میکرد توهم به سمت جلو تند تند قدم برمیداشتی خیلی هم ذوق میکردی رها جونی، تند تند میومدی بغل من وای که چقدر حس خوبیه آدم راه ر...
نویسنده :
مامانی
10:27