راه رفتن رها نازی
رهای نازم عزیزتر از جونم
فرشته کوچولوی مامان سلام.خوبی زیباترینم؟
رها گلی دیش راه رفتی دخترم .
از قبل مبلا و دیوار رو میگرفتی راه میرفتی ،اگه هم رو پا نگهت میداشتیم دو سه قدمی بر میداشتی
ولی دیشب کنار جلومبلی وایستاده بودی، داشتم برات شعر میخوندم(جشن گل و گلابه و نوره و پولک رهای قشنگ و نازم روزت مبارک«شعر خاله ستاره») یه دفه جلو مبلی رو ول کردی راه افتادی به سمت بابایی و خاله مریم.
نمیدونی ما چقدر ذوق کردیم
بعدش چند بار دیگه بابایی رو پا نگهت میداشت ، بعد ولت میکرد توهم به سمت جلو تند تند قدم برمیداشتی
خیلی هم ذوق میکردی رها جونی، تند تند میومدی بغل من
وای که چقدر حس خوبیه آدم راه رفتن بچه شو میبینه
الهی مامانی قربووون دختر نازش بره که انقد قشنگ راه میره.
راستی دیشب شب تولد امام رضا(ع) بود.(15شهریور93)
پارسال این موقع هنوز تو دل مامان بودی(26 شهریور 92)
خدای مهربون هزاران مرتبه شکر.ممنونم خداجون